۱۳۹۲ فروردین ۶, سه‌شنبه

دیدار ما

دیدار ما امروز نمیشه دیدار ما فردا نمیشه
دستای ما چه دورن از هم دیدار ما اما نمیشه
دیدار ما تو قلب ما
گمشدن تو رویاها
دیدار ما وقت تامل وقت شکستن و تحمل
دیدار ما یه گوشه ی خواب کنار ماه تو حوض مهتاب
دیدار ما وقت دعا
لحظه ی دیدار خدا
دیدار ما اگر چه دوره در سایه های شب که کوره
بسته شده تمام راه ها یه راه سخت بی عبوره
دیدار ما اگر محاله اگر دیگه خواب و خیاله
برگ برنده ای نداریم برگای ما بدون خاله
دیدار ما وقت نماز
وقت طپیدن و نیاز
دیدار ما وقتی زمان نیست وقتی دیگه حتی مکان نیست
اگر چه در منی تو حاضر دیدار ما وقتی نهان نیست
دیدار ما پایان بود
پایان این بود و نبود
دیدار ما تو یک ترانه یه ناب خوب عاشقانه
دیدار ما با چشم بسته وقتی که شب چله نشسته
دیدار ما تو قصه ها
وقت سقوط غصه ها
دیدار ما اگر چه خوابه خوابی به وسعت سرابه
شبی ست که فردائی نداره ماه توی شب هاش نمی تابه
دیدار ما وقتی همیشه دیدار ما دیگر نمی شه
طلسمیه که مونده مرموز بسته شده واسه همیشه
دیدار ما وقت شدن
میون قلب تو و من

اکبر درویش . امرداد ماه سال 1387

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر