۱۳۹۲ فروردین ۱۰, شنبه

دل من خون گریست

رفتی
دل من خون گریست
سایه از روی سرم پر زد و رفت
من ماندم
خسته ای که همه امیدهایش
به سراب لبخند زد
و دلم سخت گرفت
......
روزگار تلخی ست
گرگ ها روز به روز فربه تر
و چوپان....
در خیالی دیگر !!
......
گوسفندان اکنون
به امید کدامین چوپان
شعر امنیت را از بر کنند !!؟؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر