بغلم کن بغلم کن
مثله اون لحظه که بابا میگیره سخت در آغوش
بچه ی خواب زده اش را تا کنه خوابو فراموش
بغلم کن بغلم کن
تا ببینی که چه تنهام که چه بی کس که چه خسته
بغلم کن حس کنی تو شده ام پیر و شکسته
بغلم کن بغلم کن
مثله مادر که میگیره بچه ی تنهاشو در خویش
تا نترسه نکنه دق توی راه سخت در پیش
بغلم کن بغلم کن
بوسه هاتو مرهمم کن با نوازش همرهم کن
بغلم کن عشق بی شک بازوهاتو همدمم کن
بغلم کن بغلم کن ....
مثله اون لحظه که بابا میگیره سخت در آغوش
بچه ی خواب زده اش را تا کنه خوابو فراموش
بغلم کن بغلم کن
تا ببینی که چه تنهام که چه بی کس که چه خسته
بغلم کن حس کنی تو شده ام پیر و شکسته
بغلم کن بغلم کن
مثله مادر که میگیره بچه ی تنهاشو در خویش
تا نترسه نکنه دق توی راه سخت در پیش
بغلم کن بغلم کن
بوسه هاتو مرهمم کن با نوازش همرهم کن
بغلم کن عشق بی شک بازوهاتو همدمم کن
بغلم کن بغلم کن ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر