چه احساس آرامشی بر تمام بودن من سایه انداخته بود
چگونه توصیف کنم این آرامش شگفت را
این خیال عمیق را
که هنوز هیچ قلندری به سر آن پی نبرده است
که هنوز هیچ عارفی در خلا به آن نرسیده است !!؟
چه احساس آرامشی
با عطر خود مرا گیج می کرد
وقتی می دیدم دل تو
چه آسان به اسرار دل من پی می برد
که تمام خانه های خالی مانده ی جدول دل مرا
با فهمیدن خود پر می کند
چه احساس آرامشی
بر تمام زیستن من چتر خود را گشوده بود
وقتی در نگاه تو می دیدم
تو تمام نا گفته هایم را از اعماق درونم می خواندی
وقتی می دیدم که دیگر نیازی به گفتن نیست
تو تمام ناگفته های مرا می شنیدی
و چشم بسته هر خط را می خواندی
چگونه توصیف کنم این آرامش شگفت را
این خیال عمیق را
که هنوز هیچ قلندری به سر آن پی نبرده است
که هنوز هیچ عارفی در خلا به آن نرسیده است !!؟
چه احساس آرامشی
با عطر خود مرا گیج می کرد
وقتی می دیدم دل تو
چه آسان به اسرار دل من پی می برد
که تمام خانه های خالی مانده ی جدول دل مرا
با فهمیدن خود پر می کند
چه احساس آرامشی
بر تمام زیستن من چتر خود را گشوده بود
وقتی در نگاه تو می دیدم
تو تمام نا گفته هایم را از اعماق درونم می خواندی
وقتی می دیدم که دیگر نیازی به گفتن نیست
تو تمام ناگفته های مرا می شنیدی
و چشم بسته هر خط را می خواندی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر