۱۳۹۲ فروردین ۱۰, شنبه

چون در آئینه نگاه می کنم

چون در آئینه نگاه می کنم 
تکیده مردی را می بینم
که بیداد زمان ,
او را از پای انداخته است .

خدای را ...
خدای را ...
چه کسی می تواند باور کند که چه دردی در سینه ی من ,
- پای بست شده است !؟

در میان مردمی بی درد ,
درد داشتن
در میان خیل ناآگاهان ,
فهمیدن
و زندگی کردن ,
با کسانی که خود ,
گور خود را ,
با دست های خود می کنند !!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر