۱۳۹۲ فروردین ۱۰, شنبه

برای تو ....

برای تو ....
سروده ی اکبر درویش
دریچه ی قلبم را 
به روی احساس تو باز می کنم 
بهار می رسد
نام تو را
زیر لب آواز می کنم
درختان گل می دهند
و چون در سایه سار تو می نشینم
گل به میوه می نشیند

اکنون تمامیت بودن من
تو را فریاد می زند
تویی که عشق را مفهوم تازه ای بخشیدی
که محبت را سرود کردی
و دوست داشتن
کتاب آسمانی تو شد

.....
اکنون تو را می خوانم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر