۱۳۹۲ فروردین ۱۰, شنبه

زلزله آمد


زلزله آمد ...
مرگ هر انسان از جان من می کاهد ...

من هم ریزش آوار را احساس کردم
قلب من هم در کنار کسانی که در زیر خاک مدفون شدند ,
تدفین را احساس کرد
من هم به سوک نشستم
من هم در خلوت خود با آن ها که می گریستند گریه کردم
روزهای من هم به عزا نشست .

زلزله آمد ...
اما زندگی هنوز جاری ست
دریغ و درد که من هنوز نفس می کشم
که زندگی جاری ست...

زلزله آمد ...
سال هاست که هر روز زلزله ای می آید !
روزهای ویرانی را باید وداع کنیم
تا به روزهای یاری سلام کنیم

اکنون ,
دست من
دست تو
دست ما
باید بگیرد هر دست که نیازمند یاری ست .
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر