۱۳۹۲ آذر ۴, دوشنبه

می خواهم باور کنم

و هزاران سال پاییزها
بر گوش من زمزمه کردند
که بعد از هر زمستان ,
بهار می آید
و دریغا که من 
باور نکردم ...

و باز پاییز است
و باز پاییز است
و باز باد سرد پاییز
بر گوش من زمزمه می کند
این آواز قدیمی را

به انتظار نشسته ام
یاس هایم را
و امیدهای خسته ام را
و زیر لب می گویم
آیا این پاییز
چون جامه ی زمستان را به تن کند
بهار را نفس خواهد کشید !؟

می خواهم باور کنم .

اکبر درویش . مهرماه سال 1386


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر