۱۳۹۲ آذر ۵, سه‌شنبه

آواز مرا بشنو

آواز مرا بشنو
من نیست دگر جز تو
من مرده است دیری
تا زنده شود از نو

ای تو همه تو ای تو
من نیست به جز رهرو
در مردن خود مانده
تا زنده شود از تو

این من همه من این من
از عشق تو شد روشن
عریان شده ام از خود
عریان شده ام از تن

ای من همه من ای من
آتش تو برن بر تن
من تو شده ام من تو
پر از عطش بودن

این نعره ی مستی را هر جا به صدا گفتند
طوفان به پا کردند چون درد مرا گفتند
دیدم همه آغازیم سر بسته و چون رازیم
چون از تو و ما گفتند چون از من و ما گفتند .

اکبر درویش . آبان ماه سال 1392

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر