۱۳۹۴ دی ۱۱, جمعه

آخرین مکاشفه

آخرین مکاشفه ی من رسول به اهالی دنیا :
" گفتگوی عیسی و یهودا "
=======================
هنوز تا شام آخر ,
روزهای بی شماری مانده بود ...
روزی از روزها ,
عیسی ,
که با یارانش از عروسی برمی گشتند ,
در دامنه ی تپه ای نشستند
تا نان و ماهی و زیتونی
که از عروسی دیشب به جا مانده بود ,
بخورند و دمی بیاسایند
بعد از این که نان و ماهی را
با زیتون سیاه تناول کردند ,
در سایه ی درختی به دور عیسی حلقه زدند
عیسی شاگردان را گفت :
دوست دارم بدانم که شمایان
دوست داشتید من چگونه بودم
و مرا به چه صورت می خواستید
و چه کاری می خواهید انجام دهم!؟
شاگردان نگاهی به هم انداختند
بعد سر به زیر فرو آوردند
هر کس در دل خود چیزی می خواست بگوید
اما هیچکس بر زبان نمی آورد
عیسی شاگردان را ترغیب کرد
تا آن چه را در درون خود دارند
بر زبان بیاورند
یکی به گله های گوسفند فکر می کرد
دیگری به دریاهای پر از ماهی
دیگر به شفا گرفتن بیماران
آن یکی به رونق گرفتن روز و روزگارش
و یوحنا
به عشق خود به عیسی فکر می کرد
هر کدام به چیزی فکر می کردند
اما بر زبان نمی آوردند
و تنها می گفتند :
ما آن چه را تو دوست می داری دوست می داریم
تنها یهودا بود که گفت :
من آرزو می کردم که تو
یک شورشی بزرگ شکست ناپذیر باشی
مگر پیامبران گذشته ,
چه برای ما کرده اند !؟
ملت ما هنوز هم دربند اسارت است
باز هم فقر و نابرابری بیداد می کند
همه جا ظلم است و ستمگری
سردمداران ناصالح مار به دوش
بر جهان حکمفرما هستند
ثروتمندان و زراندوزان
فقیران و بیچارگان را
غارت و چپاول می کنند
مگر نمی بینی چگونه کاهنان و مشایخ
با توجیه و فریب ,
مردم را به بندگی قیصر می کشانند
کاش خداوند
به جای این که با عشق تو را مسلح کرده بود
در دست تو شمشیری می گذاشت
تا شورشیان را به گرد خود جمع کنی
تا علیه این نظام غاصب و غارتگر
به مبارزه بر می خواستی
من پیامبری را دوست دارم
که نگوید ببخشید
بلکه بگوید
انتقام بگیرید
باید خون کاهنان و مشایخ را ریخت
تا معبد از خون آن ها رنگین شود
باید قیصر را سرنگون کرد
تا عدالت و آزادی را در زمین برقرار ساخت
شاگردان به حرف های یهودا خرده می گرفتند
اما عیسی گوش می کرد
و هیچ چیز نمی گفت
و درونش غوغایی به پا شده بود
و چه کسی باور می کند که یهودا
حاضر شد تا ابدالآباد
خود را بدنام کند
تا عیسی
که فکر می کرد با تصلیب
خواهد توانست جهان نامهربانان را
به جهان مهربانان بدل کند
به صلیب کشیده شود !؟
هیچ کس نفهمید
و این راز سر به مهر ماند
و تنها یهودا دانست
و تنها عیسی دانست !!
این مکاشفه را از آن جهت نوشتم تا اهالی دنیا بدانند که یهودا خائن نبوده است بلکه بهترین دوست عیسی بوده است و عیسی خود از او می خواهد که او را تسلیم کند .
باشد که هم عیسی و هم یهودا از من راضی و خشنود باشند .
آمین
اکبر درویش . 9 دی ماه سال 1394

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر