۱۳۹۴ دی ۳۰, چهارشنبه

اما ایران را نبر !!

تا سر برج چند روز مانده
باید به فکر تخلیه باشیم
اما در این شلوغی و ازدحام ,
مگر جایی پیدا می شود !؟
وای اگر ,
بابک زنجانی اعتراف کند
که ایران را فروخته است
ما چگونه جایی را برای زندگی پیدا کنیم ؟
یا باید برویم
مزدور داعش بشویم
یا در فلسطین به چریک های جنبش خلق بپیوندیم
آمریکا هم که شیطان بزرگ است
و امثال ما را راه نمی دهد !
خدایا ,
پروردگارا ,
خواهش می کنم
التماس می کنم
ایران را نفروخته باشند
وگرنه چه خاکی باید بر سرمان کنیم !؟
می روم مزدور می شوم
" سی آی ا " که مرا قبول ندارد
سازمان جاسوسی " اتحاد جماهیر شوروی سابق " هم
که ریق رحمت را سر کشیده است
" موساد " هم ,
که با ما رابطه ی خویشاوندی ندارد ...
می روم مزدور می شوم
همین که ناهار و شام مرا بدهند
و چادری برای خواب
از هیچی بهتر است
طاقت آوارگی را ندارم
اروپا هم که حسابی شلوغ شده است
فقط عرب می پذیرد
و من ایرانی را راه نمی دهد
انگار تو این شلوغی و جار و جنجال
فعلا چاره ای جز مزدوری نیست
داعش !؟
گور پدر و مادر و خارش
خوب پول می دهد
اما آدم را زود به فنا می دهد !
باید ببینم
ونزوئلایی
کلمبیایی
کاستاریکایی
جایی پیدا می شود
که پناهی باشد برای آوارگی من !
کاش ' گاو ' 'مشت حسن ' بودم
حداقل می دانستم مرا دزدیده اند *
خداوندا ,
نه ,
باور نمی کنم
انشاالله که ایران فروخته نشده است
و می توانیم باز در این خانه بمانیم !
بابک جان عزیز زنجانی
قربانت
هر چه را که برداشتی نوش جانت
آن دکل نفتی را هم که بردی
از شیر مادر حلال تر
حتی آن گیتار را که " شماعی زاده " می گوید **
هر چه را می خواهی ببر
اما گیتارم را نبر
آن را هم ببر
اما ایران را نبر
بگذار که این خانه
برای همیشه از آن ما باشد .
اکبر درویش . 29 دی ماه سال 1394
* . اشاره به داستان " گاو " که فیلم هم شده است نوشته ی :
دکتر غلامحسین ساعدی " گوهر مراد " که دیگر در میان ما نیست
** . وقتی داری میری سفر , هر چه را می خواهی ببر اما گیتارو با خودن نبر ... ترانه ای با صدای " حسن شماعی زاده "

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر