۱۳۹۲ شهریور ۱۱, دوشنبه

مرا تزئین نکن

مرا تزئین نکن
مرا زیبا نساز
رنگ نکن
بزرگ نکن
رویایی نکن
تنها مرا ,
دوست بدار
بگذار در عشق ورزیدن ,
همسان هم باشیم
مرا همینگونه بخواه
همین که هستم
همینجوری
خوب یا بد ...

با بزک کردن من ,
من زیبا نمی شوم
با بزرگ کردن من ,
من بزرگ نمی شوم
شاید در نهایت ,
گوشتی شوم
که به درد توپ می خورم
جز این ,
هیچ ...

ماسک نمی خواهم
نقاب نمی خواهم
می خواهم خودم باشم
فقط خودم
نه آماده ی مرگ هستم
نه دلباخته ی شهادت
این حرف ها از من گذشته است
مرگ در راه خدا
شهادت در راه عقیده
قربانی آزادی شدن ...
این حرف ها از من گذشته است
می خواهم فقط خودم باشم
خود خودم ...

مرا تزئین نکن
من زیبایی در دامن مرگ را ,
چه سال ها آزموده ام
تو با بزرگ ساختن من ,
چه به دست می آوری ؟
من که خود را از دست می دهم
و تو توقعاتت بالا می رود
من نه اسوه هستم
نه دلاوری که
چشم انتظارش باشند
من ,
خودم هستم
کسی که رنج های انسانی ,
به فریادش آورده است

مرا در اندیشه ات ,
زندانی نکن
اگر تشنه ای
و به رودی رسیدی
جرعه ای بنوش
و رهسپار شو
من دریای تو نیستم
و تو نیز ,
نخواه زندان من باشی .

مرا تزئین نکن
مرا زیبا نساز
رنگ نکن
بزرگ نکن
رویایی نکن
تنها مرا ,
دوست بدار
بگذار در عشق ورزیدن ,
همسان هم باشیم
مرا همینگونه بخواه
همین که هستم
همینجوری
خوب یا بد ...

اکبر درویش . شعرهای شهریور ماه سال 1392


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر