۱۳۹۲ شهریور ۱۱, دوشنبه

در کف معرکه

در کف معرکه
خانه ام اما ,
می سوزد سخت
و دنیا را ,
هان
مگر من می رقصم ,
که این همه شاهد ,
معرکه را
به نظاره نشسته است !؟

نه ...
نه ...
گوش کن ...

دیری ست که
یائسه شده ام
و این یائسه گی زودرس ,
می ترسم
آخر
مرا از پای درآورد !!

معرکه را پایان دهید
و مرا
به صلیب های خاطرات تان
و گورهای گمنام تان
بسپارید
شاید
شاید...

در کف معرکه
جسم من اما ,
در میان نظاره های تان
داغ یک آبستن شدن ,
به سر دارد .

اکبر درویش . 31 تیر ماه سال 1384

قسمت کوتاهی از این شعر قدیمی را با تغییر کوچکی نوشتم و دیدم که مورد پسند دوستان زیادی قرار گرفت و همین سبب ساز شد که شعر اصلی را با این تصویر که دوستی برایم فرستاده بود در اختیار دوستان بگذارم

انگار
یائسه شده ام
این یائسه گی زودرس ,
می ترسم
مرا از پای درآورد !!

اکبر درویش . 11 شهریور ماه سال 1392


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر