۱۳۹۲ اردیبهشت ۷, شنبه

گره از کار خلایق نگشایی

گره از کار خلایق مگشایی , ؟
همچو باری بر دوش خلایق مشو
گر تو را نیست سر شوریده باختن
پای بگیر از راه برو عاشق مشو
خون سرخ است هدیه راهیان راه را
غیر از اینی گل باش اما شقایق مشو
گر به نان و نام خود دلبسته ای ای رهگذر
ره بگیر در جهل و آگاه حقایق مشو

1363/1/13- تهران


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر