عریان باش
عریان باش
از هر کینه و نفرت
صاف چون آب
روشن چون آئینه
تا قلب من ,
مانند سمفونی " شهرزاد " " کورساکوف " ,
به شور و هیجان آید
روزی تو را خواهم سرود
در ملودی های عاشقانه ی " شوپن "
و تو را جاودانه خواهم ساخت
همچون سمفونی پنجم " بتهوون "
اما پیش از آن ,
باید این :" اورتور " تازه را ,
با آواز عشق تو ,
به آخر برسانم
من " چایکوفسکی " دیگری هستم
که باله ی تازه ی عاشقانه ام را ,
در بستر عریان عشق تو ,
خواهم نوشت
اکنون ,
بگذار همسرایان ,
آواز عشق را با صدای بلند جار زنند
و سازهای بادی ,
به صدا درآیند .
اکبر درویش . سال 1391
عریان باش
از هر کینه و نفرت
صاف چون آب
روشن چون آئینه
تا قلب من ,
مانند سمفونی " شهرزاد " " کورساکوف " ,
به شور و هیجان آید
روزی تو را خواهم سرود
در ملودی های عاشقانه ی " شوپن "
و تو را جاودانه خواهم ساخت
همچون سمفونی پنجم " بتهوون "
اما پیش از آن ,
باید این :" اورتور " تازه را ,
با آواز عشق تو ,
به آخر برسانم
من " چایکوفسکی " دیگری هستم
که باله ی تازه ی عاشقانه ام را ,
در بستر عریان عشق تو ,
خواهم نوشت
اکنون ,
بگذار همسرایان ,
آواز عشق را با صدای بلند جار زنند
و سازهای بادی ,
به صدا درآیند .
اکبر درویش . سال 1391
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر