۱۴۰۲ مهر ۲, یکشنبه

سنگ و سگ

 


دردآور است
سنگ ها را می بندند
و سگ ها را رها می کنند

در هجوم سگ های وحشی ،
آیا می توانی به ایستی
و از رهگذران سوال کنی
آقا ؟
خانوم ؟
از کدام خیابان ،
می توان با امنیت
به میدان آزادی رسید
و در کدام رستوران ،
می توان یک شکم سیر عدالت خورد !؟

آیا منتظر هستی
که بشنوی
خیابان آزادی را بسته اند
و برای رسیدن به رستوران مورد نظر ،
به کوچه ی بن بست روبرو برو
که اگر بروی ،
دست از پا درازتر ،
باید برگردی

دردآور است
سنگ ها را می بندند
و سگ ها را رها می کنند

آقا
خانوم
من دیگر هیچ سوالی ندارم
خفه خون می گیرم
و در اولین فرصت
خودم را حلق آویز می کنم !

اکبر درویش . زمستان سال ۱۴۰۱

#akbar#darvish#akbardarvish# #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش #شعر_اجتماعی #شعر_روز 




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر