شکستند
قلمش را
و بستند
قفلی محکم
بر دهانش ...
روز بعد ،
مرده بود
کسی که با گفتن شعر ،
هنوز زنده مانده بود !
اکبر درویش . شهریور ماه سال ۱۴۰۲
#akbar#darvish#akbardarvish# #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش #شعر_اجتماعی #شعر_روز
وقتی برای گفتن هزاران حرف داری , وقتی تنها با گفتن می توانی آرامش از دست رفته ات را به دست بیاوری تا بتوانی دوباره پنجه در پنجه ی این زندگی بیندازی , شعر بیانگر احساسات من در این گفتن است که من جز شعر گفتن نمی دانم ..که حتی وقتی سکوت می کنم با شعر سکوت می کنم و این سکوت من فریاد ناگفته های من است اکنون شعرها و دیگر نوشته های من که اگر فریاد من بوده اند اما از سکوت من الهام گرفته اند با کسانی که نه تنها درد مشترک داریم بلکه باید راه مشترک داشته باشیم تا دست در دست هم به سوی جهان مهربانان برویم .
شکستند
قلمش را
و بستند
قفلی محکم
بر دهانش ...
روز بعد ،
مرده بود
کسی که با گفتن شعر ،
هنوز زنده مانده بود !
اکبر درویش . شهریور ماه سال ۱۴۰۲
#akbar#darvish#akbardarvish# #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش #شعر_اجتماعی #شعر_روز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر