۱۴۰۲ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

مرغ طوفان

 


صدایش ،
بلند و رسا بود
گوش نواز
آسمانی
صدای مرِغ طوفان را می گویم
که ما ،
محکم گوش های خود را گرفتیم
تا نشنویم

موم ،
گوش های مان را ،
پر کرده بود
نمی خواستیم بشنویم
نمی توانستیم بشنویم

و خود را ،
با تمام هستی
به صدای عرعرخران سپردیم

آیا خود خر شده بودیم
یا صدای عرعر ،
به گوش مان زیباتر می آمد

و آن چنان ،
محو صدای خران شده بودیم
که خود خر شدیم
و جز تکرار عرعر،
هیچ نمی آموختیم

و زندگی ،
ما را به پرتگاهی انداخت
که هیچ راه نجاتی وجود نداشت

و مرغ طوفان را ،
قربانی کردیم
تا طویله ی خود را ،
امن تر نگاه داریم .

اکبر درویش . بهمن ماه سال ۱۴۰۱

#akbar#darvish#akbardarvish# #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش #شعر_اجتماعی #شعر_روز




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر