زیستن ,
بی تو ای
هم هق هق ناله های من ,
پرواز در قفسی ست
که زخمی ام می کند
دستم را ,
می بندند
قلمم را ,
می شکنند
تا مگر نگویم
تا مگر ننویسم
اما آیا نمی دانند
که قلب من قلم خواهد شد
و خون من جوهر
تا عشق متن هر کتیبه شود !؟
زیستن ,
بی تو ای
سنگ صبور دردهای من ,
یخ بستن در زمستانی ست
که بی بهار مانده است .
اکبر درویش . 12 امرداد ماه سال 1392
بی تو ای
هم هق هق ناله های من ,
پرواز در قفسی ست
که زخمی ام می کند
دستم را ,
می بندند
قلمم را ,
می شکنند
تا مگر نگویم
تا مگر ننویسم
اما آیا نمی دانند
که قلب من قلم خواهد شد
و خون من جوهر
تا عشق متن هر کتیبه شود !؟
زیستن ,
بی تو ای
سنگ صبور دردهای من ,
یخ بستن در زمستانی ست
که بی بهار مانده است .
اکبر درویش . 12 امرداد ماه سال 1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر