۱۳۹۲ تیر ۶, پنجشنبه

انسان در زمین خدا شد !!

آدم ,
تنها بود
بی همدرد
بی همراه
و تنهایی ,
او را به جان آورده بود
حوا آفریده شد ...

خدا گفت :
اکنون ای آدم ,
دیگر تنها نیستی
با هم ,
در بهشت ,
سیر و سیاحت کنید
هر چه می خواهید ,
بخورید
و هر چه دوست می دارید ,
بیاشامید
بگویید
بشنوید
بخندید
اما ,
لب های تان را از هم دور کنید
و هرگز ,
یکدیگر را در آغوش نگیرید
که نزدیکی ,
بر شما ممنوع گردید !!

روزها گذشت
اما وسوسه ی یک بوسه
یک در آغوش کشیدن
هر روز بیشتر ,
آدم و حوا را به هم می ریخت

بوسیدن ,
از چه حرام شد !؟
خدا ,
در آغوش کشیدن را ,
نزدیکی کردن را ,
از چه ,
ممنوع کرد !؟

خدا ,
خالق بود
و آدم و حوا ,
با نزدیکی ,
می توانستند خلق کنند .

آدم ,
وسوسه می شد
اما حوا ,
تن به ممنوع نمی داد

حوا ,
وسوسه می شد
اما آدم ,
دل به ممنوع نمی داد

عاقبت ,
وسوسه ها جان گرفت
آدم ,
حوا ,
در آغوش هم ,
بوسیدن را
اولین نزدیکی را ,
تجربه کردند

این گونه بود
که آدم ,
از بهشت رانده شد
که حوا ,
از بهشت رانده شد
و زمین ,
خانه ی شان گشت
و این ممنوع ,
آن ها را به خود آورد
خدا کرد
تا دست به کار خلقت زنند
و در زمین بیافرینند
دختران را
پسران را
و نسل انسان را ,
در زمین ,
پا برجا سازند

انسان ,
در زمین ,
خدا شد ...!!!

اکبر درویش . آخر خرداد و اول تیر سال 1392

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر