ای تو ناب عاشقانه معجزه بود دیدن تو
آرزو بود داشتن تو بودن و رسیدن تو
با تو واژه ی تولد معنی تازه می گیره
دل من پر می شه از عشق واسه ی این که نمیره
عطر آغوش تو پیچید توی حس بودن من
زندگی دوباره نو شد واسه از نو موندن من
دست تو سایه ی امنه بستر من بوسه هایت
سجده گاه خواسته هایم قبله ی من اون نگاهت
با تو هر روز روز نوروز همه ی فصلا بهاره
بی تو من پاییزی سردم تو شبی که مرگ می باره
دستتو بذار تو دستام تا که حس کنم که هستم
تا بخونی از نگاهم با تو دل به هستی بستم
با تو آرامش و ایثار بر سرم یه سقف کشیده
جغد شوم ناتوانی از روی بومم پریده
عشق و احساس تو رگامه شعر امید رو لبامه
عاشقم همیشه عاشق شعر دوست داشتن باهامه
اکبر درویش . آذر ماه سال 1386
آرزو بود داشتن تو بودن و رسیدن تو
با تو واژه ی تولد معنی تازه می گیره
دل من پر می شه از عشق واسه ی این که نمیره
عطر آغوش تو پیچید توی حس بودن من
زندگی دوباره نو شد واسه از نو موندن من
دست تو سایه ی امنه بستر من بوسه هایت
سجده گاه خواسته هایم قبله ی من اون نگاهت
با تو هر روز روز نوروز همه ی فصلا بهاره
بی تو من پاییزی سردم تو شبی که مرگ می باره
دستتو بذار تو دستام تا که حس کنم که هستم
تا بخونی از نگاهم با تو دل به هستی بستم
با تو آرامش و ایثار بر سرم یه سقف کشیده
جغد شوم ناتوانی از روی بومم پریده
عشق و احساس تو رگامه شعر امید رو لبامه
عاشقم همیشه عاشق شعر دوست داشتن باهامه
اکبر درویش . آذر ماه سال 1386
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر