و همه سنگ های عالم
به سوی من ,
پرتاب می شوند ...
این سنگسار لعنتی را ,
عاشقانه
تاب خواهم آورد
و سر خم نخواهم کرد
تسلیم مرگ نخواهم شد
من در آغوشی خوابیده ام
که تمام شهوت خویش را ,
با هم تجربه کرده ایم
من بکارت خویش را
در آغوش زندگی ,
به بلوغ رسانده ام
اکنون ,
ببارید ای تمام سنگ های عالم
به سوی من
و بلوغ مرا ,
از ستاره ها بچینید
و در خاک ها دفن کنید
من از خواب ها گذشته ام
و در آب ها شناور شده ام
و چون بذری ,
در همآغوشی با زمین
دوباره سبز خواهم شد
بالغ شده ام
بالغ شده ام
دوباره خواهم رویید
ریش های مرا ,
می توانید بچینید
اما ریشه های من ,
در زمین گسترده خواهد شد
و در هر آه ,
گل خواهم داد
آغوش ها را ,
تن پوش خواهم بود
تا بلوغ انسان
و همآغوشی
با لحظه لحظه های زندگی
و اکنون ,
همه سنگ های عالم
به سوی من ,
پرتاب می شوند ...!!
اکبر درویش . مهرماه سال 1392
به سوی من ,
پرتاب می شوند ...
این سنگسار لعنتی را ,
عاشقانه
تاب خواهم آورد
و سر خم نخواهم کرد
تسلیم مرگ نخواهم شد
من در آغوشی خوابیده ام
که تمام شهوت خویش را ,
با هم تجربه کرده ایم
من بکارت خویش را
در آغوش زندگی ,
به بلوغ رسانده ام
اکنون ,
ببارید ای تمام سنگ های عالم
به سوی من
و بلوغ مرا ,
از ستاره ها بچینید
و در خاک ها دفن کنید
من از خواب ها گذشته ام
و در آب ها شناور شده ام
و چون بذری ,
در همآغوشی با زمین
دوباره سبز خواهم شد
بالغ شده ام
بالغ شده ام
دوباره خواهم رویید
ریش های مرا ,
می توانید بچینید
اما ریشه های من ,
در زمین گسترده خواهد شد
و در هر آه ,
گل خواهم داد
آغوش ها را ,
تن پوش خواهم بود
تا بلوغ انسان
و همآغوشی
با لحظه لحظه های زندگی
و اکنون ,
همه سنگ های عالم
به سوی من ,
پرتاب می شوند ...!!
اکبر درویش . مهرماه سال 1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر