۱۳۹۸ اسفند ۱۶, جمعه

بزرگ بود !

بزرگ بود
و بزرگی ،
در برابرش ،
کوچک
از کدامین تبار ؟
چه فرق می کند !؟
تنها می دانم که بزرگی ،
در برابرش ،
سر خم می کرد

عاشق این دیار بود
دیار دلیران
و می خواست ایران را ،
آزاد
آباد
در سایه ی عدالت

دشمن استبداد بود
دشمن استعمار
و برای حقوق مردم ،
چه جانفشانی ها که نکرد

اما دست زور
با یاری تزویر ،
رویاهایش را از او گرفت
به جرم عشق به میهن ،
محاکمه شد
و روانه ی تبعید گشت !

پیرمرد ،
تنها ماند
و تنها شد
اما ،
بذری را در زمین پاشید
که تا همیشه جوانه می زند
درخت می شود
شکوفه می کند
و گل می دهد

بزرگ بود
و بزرگی ،
در برابرش ،
چه کوچک !

اکبر درویش . ۱۴ اسفند سال ۱۳۹۸
مصادف با سالروز مرگ دکتر محمد مصدق

 #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعر_معاصر شعرهای_اکبر_درویش#شعر_نو#دکتر_محمد_مصدق#۱۴_اسفند


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر