دو تا شعر بداهه اش را تقدیم کرده ام به :
" محمد قاسمی آذر "
چند وقت پیش دوست عزیز نوجوانم در " لاین " نوشته بود :
" پدیده منم گور بابای شاندیز "
و من هم برایش کامنت گذاشتم :
" جانم پدیده ی من "
" آرزو می کنم که تو پدیده باشی . گور بابای شاندیز "
و بعد از آن اسم دوست خوبم را عوض کردم و او را با نام " پدیده " صدا می کردم و می کنم
و " محمد " نشان داد که می تواند " پدیده " باشد .
حالا در پی این کلاهبرداری های میلیاردی و تریلیاردی و هزارها میلیاردر تومانی که یکی پس از دیگری رو می شود و متاسفانه بعد از چند وقت به محاق فراموشی سپرده می شود سخن از کلاهبرداری نود و چهار هزار میلیاردی " پدیده شاندیز " به میان آمده است و جند وقت دیگر هم حتما به فراموشی سپرده می شود و ... کی بود کی بود ؟ من نبودم !! تا بعد صدای تازه ای از کلاهبرداری تازه ای از کجا در آید و چند وقت بعد به فراموشی سپرده شود . انگار نه انگار که خبری بود و کلاهی برداشته شد و ...
چه کسانی پشت این ماجراها هستند ؟ نمی دانم ! اما در روزگاری که مردم سرزمین ما در فقر و تبعیض و بی عدالتی به سر می برند این پول های کلان را چه کسی به جیب می زند و به کجا می رود و از طرف چه کسانی حمایت می شوند ؟ باز هم نمی دانم ! فقط می توانم بگویم که :
" عدالت گم شده است "
سخن در این باره باشد برای مجالی دیگر . فقط این که بعد از این رسوایی ننگین و دردآور به این حرف دوست عزیزم رسیدم :
" پدیده منم گور بابای شاندیز "
" پدیده " بودنش را در درس و ورزش و زندگی آرزو می کنم
و به امید روزی که نوجوانان میهن عزیزم هر کدام پدیده ای باشند ستودنی . برای تمام نوجوانان این مرز و بوم بهترین ها را آرزو می کنم و در برابر تلاش شان برای ساختن ایرانی آباد و آزاد و در سایه ی عدالت سر تعظیم فرود می آورم
دو شعر بداهه نوشتم که دومی کامل و ویراسته اولی می باشد . این دو شعر را به دوستان عزیز تقدیم می کنم با امید روزی که دیگر از این فسادهای اقتصادی و کلاهبرداری های وحشتناک خبری نباشد و عدالت در جامعه حکمفرما شود
اول :
راست گفتی
شاندیز ,
پدیده ای نبود
که به فنا رفت
پدیده تویی
که آمدی
و بودن مرا
چراغانی کردی
دوم :
گور پدر شاندیز
گفته بودم
که شاندیز
پدیده نیست
اگر پدیده بود
کارش به ناکجاآباد نمی کشید !
پدیده تویی
مهربان من
که آمدی
قلب مرا به شوق آوردی
و بودن مرا
چراغانی کردی .
اکبر درویش . این روزهای دی ماه سال 1393
" محمد قاسمی آذر "
چند وقت پیش دوست عزیز نوجوانم در " لاین " نوشته بود :
" پدیده منم گور بابای شاندیز "
و من هم برایش کامنت گذاشتم :
" جانم پدیده ی من "
" آرزو می کنم که تو پدیده باشی . گور بابای شاندیز "
و بعد از آن اسم دوست خوبم را عوض کردم و او را با نام " پدیده " صدا می کردم و می کنم
و " محمد " نشان داد که می تواند " پدیده " باشد .
حالا در پی این کلاهبرداری های میلیاردی و تریلیاردی و هزارها میلیاردر تومانی که یکی پس از دیگری رو می شود و متاسفانه بعد از چند وقت به محاق فراموشی سپرده می شود سخن از کلاهبرداری نود و چهار هزار میلیاردی " پدیده شاندیز " به میان آمده است و جند وقت دیگر هم حتما به فراموشی سپرده می شود و ... کی بود کی بود ؟ من نبودم !! تا بعد صدای تازه ای از کلاهبرداری تازه ای از کجا در آید و چند وقت بعد به فراموشی سپرده شود . انگار نه انگار که خبری بود و کلاهی برداشته شد و ...
چه کسانی پشت این ماجراها هستند ؟ نمی دانم ! اما در روزگاری که مردم سرزمین ما در فقر و تبعیض و بی عدالتی به سر می برند این پول های کلان را چه کسی به جیب می زند و به کجا می رود و از طرف چه کسانی حمایت می شوند ؟ باز هم نمی دانم ! فقط می توانم بگویم که :
" عدالت گم شده است "
سخن در این باره باشد برای مجالی دیگر . فقط این که بعد از این رسوایی ننگین و دردآور به این حرف دوست عزیزم رسیدم :
" پدیده منم گور بابای شاندیز "
" پدیده " بودنش را در درس و ورزش و زندگی آرزو می کنم
و به امید روزی که نوجوانان میهن عزیزم هر کدام پدیده ای باشند ستودنی . برای تمام نوجوانان این مرز و بوم بهترین ها را آرزو می کنم و در برابر تلاش شان برای ساختن ایرانی آباد و آزاد و در سایه ی عدالت سر تعظیم فرود می آورم
دو شعر بداهه نوشتم که دومی کامل و ویراسته اولی می باشد . این دو شعر را به دوستان عزیز تقدیم می کنم با امید روزی که دیگر از این فسادهای اقتصادی و کلاهبرداری های وحشتناک خبری نباشد و عدالت در جامعه حکمفرما شود
اول :
راست گفتی
شاندیز ,
پدیده ای نبود
که به فنا رفت
پدیده تویی
که آمدی
و بودن مرا
چراغانی کردی
دوم :
گور پدر شاندیز
گفته بودم
که شاندیز
پدیده نیست
اگر پدیده بود
کارش به ناکجاآباد نمی کشید !
پدیده تویی
مهربان من
که آمدی
قلب مرا به شوق آوردی
و بودن مرا
چراغانی کردی .
اکبر درویش . این روزهای دی ماه سال 1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر