۱۳۹۳ دی ۱۳, شنبه

یک با یک برابر است !؟

بداهه گویی هایی درباره نابرابری های اجتماعی

مادرم در مترو دستفروشی می کند
جوراب 2000 تومان
سه جفت بخر 5000 تومان
مادرم واریس گرفته است
اما قول داده است که اگر این ثلث
نمرات عالی بگیرم
پدر را راضی خواهدکرد
تا در عید به مشهد برویم
برای پابوس امام
اما مادر سینا
سه عمل جراحی زیبایی انجام داده است
و اتوموبیل اهدایی آخرین سیستم پدر شوهرش را تحویل گرفته است
سینا می گوید
قرار است برای عید به ترکیه برویم
پدرم آن جا ویلا خریده است
حتما به کنسرت کامران هومن هم خواهیم رفت
و اگر فرصت باشد
شاید به دوبی هم برویم
تتلو و افشین آن جا کنسرت دارند
امروز هر دو ما در زنگ انشا
سینا در مدرسه ی نیاوران
و من در مدرسه ی شوش
خواندیم که :
" علم بهتر از ثروت می باشد "

پدر من در کوره ی آجر پزی کار می کند
نه تنها از کمر افتاده است
و شب ها تا صبح درد می کشد
که تازگی بیماری ریوی نیز گرفته است
اما پول ندارد تا دکتر دوا کند
ما از بس نان و سیب زمینی خورده ایم
که دیگر انگار خودمان سیب زمینی شده ایم
اما پدر سینا
صاحب چند کارخانه ی مهم است
روزی یک اتوموبیل عوض می کند
و در بازار بورس از عوامل قیمت می باشد
آن چنان از پول بالا می رود
که دیگر صفرهای جلوی سرمایه اش را نمی شود شمرد
یا در روم به دنبال گردش و تفریح است
و یا دارد از چین جنس وارد می گمد
امروز اما هر دوی ما در کلاس ریاضی
او در مدرسه ی شمال شهر
من در مدرسه ی جنوب شهر
نوشتیم که :
" همیشه یک با یک برابر است
و حاصل جمع یک با یک می شود دو "

اکبر درویش 9 دی ماه سال 1393

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر