۱۴۰۲ مرداد ۱۱, چهارشنبه

معجزه

 


دست کدوم معجزه بود
جدایی رو شکست و برد
عشقو به قلب تو نشوند
تو رو به دست من سپرد
دوباره شد پراز امید
قلب زغم‌ لبریز من
بهار تازه ای رسید
تو غربت پائیز من

حالا که اومدی ز راه
دلم شده پر از سرود
شکستن و رنج و عذاب
گذشت و رفت هر چی که بود
من با نگاه گرم تو
دنیا رو زیبا می بینم
هستی مو از نو می سازم
عشقو شکوفا می بینم

معجزه بود اومدنت
رویای باور شدنی
باور نمی کنم دگر
تو هم دلم رو بشکنی
تو از خدا رسیده ای
ای همه شور زندگی
ای از تبار عشق و نور
قبله ی مهر و سادگی

اگه که باورت بشه
تو کعبه ی قلب منی
می خوام که اعتراف کنم
همدم خوب خواستنی
زندگی ام رنگی گرفت
وقتی که اومدی ز راه
تو شهر نامردمی ها
شدی برام یه تکیه گاه

تو جون پناه من شدی
تو غربت و دلواپسی
میون این مردم پست
تو مهربون تری کسی
به بین می خوام فدا کنم
زندگی مو به پای تو
دار و ندارم رو می دم
تا بشنوم صدای تو

می شه یه روزی پیش بیاد
بهم بگی دوست دارم
همیشه با تو می مونم
جون سر راهت می ذارم
اگه چنین روزی بیاد
دل با تو همصدا می شه
مهربون همیشه گی
دلم برات فدا می شه

هستی مو پیشکش می کنم
تا با تو من ما بمونم
برای با تو ما شدن
از عشق و آشتی می خونم
عزیزترین کس دلم
بیا تو دستامو بگیر
نذار بشم بدون تو
مرد غریب گوشه گیر

اکبر درویش . دوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۶

#akbar#darvish#akbardarvish# #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعر_عاشقانه #عشق#ترانه #شعرهای_اکبر_درویش 




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر