یک شب
با شکم سیر
خواب دیدم
آزادی را
اما
در بیداری
به آزادی نرسیدم
شب دیگر
گرسنه خوابیدم
تا خواب آزادی را ببینم
و دیدم
اما باز
در بیداری
آزادی
دور از حریم من بود
مانده ام امشب
سیر بخوابم
یا گرسنه
نمی دانم
مهم نیست
اما می دانم
با عشق
هر چه را که دارم می دهم
فقط می خواهم
وقتی بیدار شدم
با لبخندی زیبا
به آزادی
سلام بگویم .
اکبر درویش . 9 آبان ماه سال 1393
با شکم سیر
خواب دیدم
آزادی را
اما
در بیداری
به آزادی نرسیدم
شب دیگر
گرسنه خوابیدم
تا خواب آزادی را ببینم
و دیدم
اما باز
در بیداری
آزادی
دور از حریم من بود
مانده ام امشب
سیر بخوابم
یا گرسنه
نمی دانم
مهم نیست
اما می دانم
با عشق
هر چه را که دارم می دهم
فقط می خواهم
وقتی بیدار شدم
با لبخندی زیبا
به آزادی
سلام بگویم .
اکبر درویش . 9 آبان ماه سال 1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر