۱۳۹۲ بهمن ۲۳, چهارشنبه

سخت است

سخت است
قطره باشی
یک قطره
یک قطره ی کوچک
اما با آرزویی بزرگ
آرزوی دل به دریا زدن ...

یک قطره باشی
با قطره های دیگر
با هزاران قطره ی دیگر
در یک ابر سیاه
ناگاه
جرقه ای
رعد و برقی
و , ...
باران ...

بباری
همراه قطره های دیگر
با هزاران قطره ی دیگر
بر هر کجا
بر هر ناکجا
و راه بیفتی
جوی ها را
برکه ها را
چشمه ها را
رودها را
تا دست در دست قطره های دیگر
به سوی دریا ...

اما ,
وقتی احساس می کنی
که داری می رسی
که دریا نزدیک است
با سر ,
در کویر فرو روی
همراه قطره های دیگر
با هزاران قطره ی دیگر

سخت است
اما باید باور کنی
که در دل کویر شوره زار
فرو رفته ای
حالا افسوس بخور
زانوی غم بغل کن
زاری کن
اما در کویر فرو رفته ای

سخت است
اما باید باور کنی
تا بتوانی
دوباره بخار شوی
تا دوباره بالا روی
تا دوباره در دل ابری خانه کنی
با قطره های دیگر
با هزاران قطره ی دیگر
تا شاید جرقه ای
رعد و برقی
بارشی
و باز از نو
باریدن
باریدن
بر هر کجا
بر هر ناکجا
و راه بیفتی
جوی ها را
برکه ها را
چشمه ها را
رودها را
تا دست در دست قطره های دیگر
با هزاران قطره ی دیگر
به سوی دریا ...

اما ,
یادت باشد
این بار
مسیر را باید درست انتخاب کنی
تا شاید ,
به دریا برسی
به دریا
یه دریا ...

اکبر درویش . 22 بهمن سال 1392

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر