از دست نوشته های :
" در سایه ی ارتداد "
خسته شده ام
از بس که خود را
صدا نمی کنیم
و تنها نگاه خود را ,
به آسمان دوخته ایم
و خدا را صدا می کنیم
آن دشنه را ,
اکنون به دست من بسپار
می خواهم کاری کنم
کارستان
می خواهم شاهرگ خدا را
با این دشنه ی تیز
قطع کنم
تا بمیرد ...
بعد از آن ,
دیگر هیچ کس
خدا را صدا نخواهد کرد
و هر کس ,
خود را صدا خواهد کرد .
اکنون خداوندا ,
دستانت را
آماده کن !!
اکبر درویش . سال 1388
" در سایه ی ارتداد "
خسته شده ام
از بس که خود را
صدا نمی کنیم
و تنها نگاه خود را ,
به آسمان دوخته ایم
و خدا را صدا می کنیم
آن دشنه را ,
اکنون به دست من بسپار
می خواهم کاری کنم
کارستان
می خواهم شاهرگ خدا را
با این دشنه ی تیز
قطع کنم
تا بمیرد ...
بعد از آن ,
دیگر هیچ کس
خدا را صدا نخواهد کرد
و هر کس ,
خود را صدا خواهد کرد .
اکنون خداوندا ,
دستانت را
آماده کن !!
اکبر درویش . سال 1388
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر