1
مرگ را ,
شکست داده ایم
آنگاه
که من و تو ,
در آغوش هم ,
سرود آفرینش را ,
تکرار می کنیم .
2
امروز را ,
کنار من باش
شاید فردایی نباشد
شاید امروز ,
آخرین روز دنیا باشد
امروز را دریاب
فردا را امیدی نیست .
3
مرا ,
سخت در آغوش بگیر
آن چنان محکم
آن چنان زیبا
که دیگر ,
نه منی باشد
نه تویی ...
4
زیستن را ,
من و تو ,
معنایی تازه می بخشیم
آنگاه که عشق
قلب های ما را ,
در عطش دیدار
ترانه می کند ...
5
زندگی ,
یعنی :
تو
زندگی ,
یعنی :
من
من و تو ,
مفهوم زندگی هستیم .
6
تحریم کرده اند
آغوش مرا
از داشتن تو
ای داد که نمی دانند
که تنها ,
در آغوش تو ,
من به آرامش می رسم ...
7
گناه !؟
بگذار گناه باشد
آنگاه که من و تو ,
در آغوش هم ,
به آرامش می رسیم
خداوند ,
این گناه را ,
ثواب خواهد دانست !!
8
تحریم ها را ,
دور خواهم زد
برای رسیدن به تو
و در آغوش تو بودن ,
همیشه
راهی وجود دارد
حتی اگر ,
سخت و ناهموار باشد !!
9
مرغ بود
یا ,
تخم مرغ !؟؟
نمی دانم
فقط می دانم
که تو هستی
که من هستم
با قلبی لبریز از عشق
برای یکی شدن ...
10
سکوت کن
هیس ...!!
نه من می گویم
نه تو , ...
تمام آنچه را ,
که باید بگوییم ,
بوسه های بی دریغ ما ,
خواهند گفت ...
11
نه در جستجوی بهشت
نه گریزی از دوزخ
هیچ کدام را نمی خواهم
که بی تو ,
دوزخ را بسیار تجربه کرده ام
و می دانم
بهشت من ,
در کنار تو بودن است
تو را می خواهم ...
12
ماه ,
به دور زمین می گردد
زمین به دور خورشید
و من ,
در این زمین معلق ,
در جستجوی تو ,
سال های سال است که می گردم
تا نیمه ی ناتمام خود را ,
با تو تمام کنم .
13
مرا ببر
به ناکجا
به هر کجا
فقط ببر
مرا ببر
ای آشنا...
14
اگر ,
تو با من ,
نیستی
اما هنوز ,
بهترین بهانه ,
برای بودن من ,
تو هستی .
15
مرگ را ,
پیروز خواهیم شد
من و تو
آنگاه ,
که در آغوش هم ,
خلقت را ,
تکرار می کنیم .
اکبر درویش . خرداد و تیر ماه سال 1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر