یادم باشد
اگر بار دیگر ,
در بهشت
همزاد یکدگر شدیم
این بار
من وسوسه شوم
من سیب را از شاخه بچینم
و من تو را ,
بخوانم
تا با هم
این میوه ی ممنوع را ,
شراب وجودمان سازیم
شاید
شاید این بار ,
وقتی به زمین هبوط کردیم
فرزندان مان ,
دشمن هم نگردند
قابیل قاتل نشود
و هابیل مقتول ...
شاید این بار ,
هابیل و قابیل
دست در دست هم بگذارند
فارغ از کینه
فارغ از نفرت
تا عشق را
تا صلح را
در تمام جهان هلهله کنند
یادم باشد
یادم باشد ...
اکبر درویش . 7 خرداد سال 1393
اگر بار دیگر ,
در بهشت
همزاد یکدگر شدیم
این بار
من وسوسه شوم
من سیب را از شاخه بچینم
و من تو را ,
بخوانم
تا با هم
این میوه ی ممنوع را ,
شراب وجودمان سازیم
شاید
شاید این بار ,
وقتی به زمین هبوط کردیم
فرزندان مان ,
دشمن هم نگردند
قابیل قاتل نشود
و هابیل مقتول ...
شاید این بار ,
هابیل و قابیل
دست در دست هم بگذارند
فارغ از کینه
فارغ از نفرت
تا عشق را
تا صلح را
در تمام جهان هلهله کنند
یادم باشد
یادم باشد ...
اکبر درویش . 7 خرداد سال 1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر