۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۷, جمعه

آیا !؟

آیا من ,
چشم هایم ,
کور است
که در هر چاهی می افتم !؟

آیا من ,
پاهایم ,
لنگ است
که همیشه دیر می رسم !؟

آیا من ,
زبانم ,
الکن است
که وقت گفتن کم می آورم !؟

آیا من ,
دست هایم ,
فلج است
که هیچ دستی در دستانم نمی ماند !؟

آیا من ,
دلم ,
شکسته است
که هیچ عشقی را باور نمی کنم !؟

آیا من ,
مادرم ,
دستم را رها کرد
که در جاده های زندگی ,
گم شدم
و انگار دیگر هیچگاه پیدا نمی شوم !؟

اکبر درویش . 25 تیر ماه سال 1362

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر