انسان دردمند امروز ،
تشنه ی مسیحایی دیگر است نجات بخشی دیگر که بتواند امیدی ناب را ، در روح او بدمد او را رائد شود او را پیشاهنگ شود او را راهنما شود تا آزادی تا برابری تا عشق ... ! این نویدی که اگر سه تا می باشد ، در عین حال یکی این تثلیث ناب ، که به یگانه گی می رسد و در کوره ی آگاهی ، آبدیده می شود آیا ، ما ، خود ، مسیحایی دیگر نیستیم !؟ اکبر درویش . تابستان سال ۱۲۷۸ #akbar #darvish #akbardarvish #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش #شعر #اجتماعی #شعر_معاصر #شعروقتی برای گفتن هزاران حرف داری , وقتی تنها با گفتن می توانی آرامش از دست رفته ات را به دست بیاوری تا بتوانی دوباره پنجه در پنجه ی این زندگی بیندازی , شعر بیانگر احساسات من در این گفتن است که من جز شعر گفتن نمی دانم ..که حتی وقتی سکوت می کنم با شعر سکوت می کنم و این سکوت من فریاد ناگفته های من است اکنون شعرها و دیگر نوشته های من که اگر فریاد من بوده اند اما از سکوت من الهام گرفته اند با کسانی که نه تنها درد مشترک داریم بلکه باید راه مشترک داشته باشیم تا دست در دست هم به سوی جهان مهربانان برویم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر