۱۴۰۰ خرداد ۳۰, یکشنبه

دسته اش از ماست !

 

درختان ، درختان سرسبز جنگل ، درختان بزرگ و پر شاخ و برگ درختان شاداب و سرخوش ، ناگهان ، به حیرت افتادند هاج و واج ، به هم خیره شدند و سکوت سکوت .... سکوت سراسر جنگل را فرا گرفت چه حادثه ای در پیش بود !؟ همه به هم نگاه می کردند ناگهان ، سکوت شکسته شد صداها ، در فضای جنگل ، طنین انداز شد آن که می خواست آن ها را قطع کند و دل به نابودی آن ها بسته بود ، دسته اش ، ... !؟ درختان ، با خود می گفتند : نگاه کنید نگاه کنید دسته اش از یکی از خود ماست ! و چه راست سخنی تبر ، دسته اش از خود درختان ساخته شده بود ! اکبر درویش . ۸ خرداد ماه سال ۱۴۰۰ #akbar #darvish #akbardarvish #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش #شعر #اجتماعی #شعر_معاصر #شعر




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر