۱۳۹۸ اسفند ۴, یکشنبه

کرونا اومد

۰کرونا اومد
بی صدا اومد
از ووهان اومد
دزد جان اومد
دست به دست هم ندید
که مریض می شید
اگه که گرفتتون
ریز به ریز می شید

ای خدا بالا سری
کم مصیبت بود
سختی توی همه چیز
تو معیشت بود
حالا قوز بالا قوز
این یکی کم بود
پشت این فاجعه ها
که پراز غم بود

کرونا اومد
بی دوا اومد
از ووهان اومد
پی جان اومد
نبوسید همدیگه را
که گرفتار شید
جمع نشید به دور هم
مبتلا خوار شید

دستارا خوب بشورید
تا نشید دست چین
تا که سالم بمونید
از بلای چین
ای خدا بالا سری
رحمی بر ما کن
ماسک و الکل برسون
گره را واکن

کرونا اومد
چون‌بلا اومد
از ووهان اومد
با ماهان اومد
نمیشه فرار کنی
هیچ جور از دستش
کی به آخر می رسه
کشتن و مرگش !!

می کشه یکی یکی
هیچی حالیش نیست
قرص و دارو و دوا
آخه کاریش نیست
روزگار ای روزگار
رحمی بر ما کن
گره از کار ماها
تو بیا واکن

کرونا اومد
کرونا اومد ...

اکبر درویش . ۴ اسفند ۱۳۹۸

#اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعر_معاصر #ترانه#بر_اساس_یک_ترانه_محلی#طنز#شعرهای_اکبر_درویش_کرونا_کروناویروس#مواظب_خودتون_باشید





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر