۱۳۹۴ آذر ۸, یکشنبه

حالا به کجا رسیده ام ؟

بس بهارها که بی مصرف افتاد
و بس تابستان ها ,
که آمد و رفت
اما هیچ حاصلی نداشت
و بس خزان ها ,
که من در آئینه ,
دوباره خود را دیدم
که در حال فرو ریختن بود
و بس زمستان ها ,
که من درجا زدن را ,
در طوفان سرد تجربه کردم
حالا به کجا رسیده ام
حالا به چه رسیده ام !؟
و چگونه باید ماندن را ادامه دهم
و هزار سوال دیگر ,
که هنوز بی پاسخ مانده است !!
اکبر درویش . 4 مرداد ماه سال 1373

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر