۱۳۹۴ آبان ۲۹, جمعه

چه داستان عجیبی !؟

چه داستان عجیبی !؟
یکی گفت :
نه ...
هرگز !!
من از حق کشور دفاع می کنم
حتی یک قدم عقب نخواهم نشست
انرژی هسته ای
حق مسلم ماست !!
ما تا آخر ایستاده ایم
و مردم ,
چه خوش باورانه
او را بر دوش خود گرفتند
دیگری گفت :
آری
من از حق مردم دفاع می کنم
بر سر میز مذاکره نشست
اگر چه می گفت :
انرژی هسته ای
حق مسلم ماست !!
باید به یک توافق عادلانه برسیم
و مردم ,
چه خوش باورانه
او را بر دوش خود گرفتند
و ما ,
که تاوان " نه " و " آری " این شعارها را می دهیم
همیشه بر دوش می کشیم کسانی را
که در زیر گام های شان له می شویم !
اکبر درویش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر