بعد از تو ,
من آن چنان تنها شد
که خدا تنها نشده بود
که شیطان تنها نشده بود
خورشید را نگاه کن
آن چنان در بغض خود می سوزد
که تمام باران های عالم
دق می کنند
تا جاری شوند
و ستارگان
نه در آسمان
که در زمین می میرند
آیا پیش از این
در این زمین
جز دایناسورهای علف خوار
که طعمه ی دایناسورهای گوشتخوار شدند
انسانی جز ما زندگی می کرد
تا عصر یخبندان را
با آغوش عشق گرم کند !؟
بعد از تو ,
فصل انحطاط
در کتاب های درسی آغاز شد
و دیگر هیچ درختی سیب نداد
تا حوا وسوسه شود
و آدم ,
که عشق خود را قربانی دیده بود
برای همیشه تنها ماند
تنهاتر از خدا
تنهاتر از شیطان ...
اکبر درویش . 25 فروردین سال 1389
من آن چنان تنها شد
که خدا تنها نشده بود
که شیطان تنها نشده بود
خورشید را نگاه کن
آن چنان در بغض خود می سوزد
که تمام باران های عالم
دق می کنند
تا جاری شوند
و ستارگان
نه در آسمان
که در زمین می میرند
آیا پیش از این
در این زمین
جز دایناسورهای علف خوار
که طعمه ی دایناسورهای گوشتخوار شدند
انسانی جز ما زندگی می کرد
تا عصر یخبندان را
با آغوش عشق گرم کند !؟
بعد از تو ,
فصل انحطاط
در کتاب های درسی آغاز شد
و دیگر هیچ درختی سیب نداد
تا حوا وسوسه شود
و آدم ,
که عشق خود را قربانی دیده بود
برای همیشه تنها ماند
تنهاتر از خدا
تنهاتر از شیطان ...
اکبر درویش . 25 فروردین سال 1389
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر