۱۳۹۴ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

چه فکر می کنی چه می شود !؟

با عرض معذرت و پوزش
اگر یک ضرب المثل رکیک را به صورت زیر درآوردم . هر چند خودم هم دچار دوگانگی بودم که آیا این متن را در اینجا بیاورم یا نه ولی با پیشنهاد چند نفر از دوستان تصمیم گرفتم این متن را در اختیار دوستان بگذارم . هر چند این ضرب المثل واقعیت روزگار و روزهای ما است اما باز هم از دوستان عزیز می خواهم که عذر مرا پذیرا باشند .
روزگاری دور ,
چه رنجشی داشتم
از مادر !!
هر چند رنجش نه
خودخواهی های بی هوده
فکرهای الکی !!
دست به دعا بر می داشتم
کاش مادر می رفت
کاش می مرد
آن گاه پدر می توانست
همسر تازه ای ,
به خانه بیاورد
بعد , ...
همه چیز زیبا می شد
هم پدر
هم من ,
به نان و نوایی می رسیدیم
و روزگار زیبایی در پیش رو داشتیم !
اما از بخت بد ,
زد و پدر از دست رفت
بی پدر شدیم
یتیم شدیم
اکنون مادر ,
مرد دیگری را به خانه آورده است
تا پدر شود
هر چند دوستش ندارم
اما چاره ای نیست
او را پدر صدا می کنم
و این پدر از راه رسیده .
نه به مادر رحمی دارد
نه به من
هر دو قربانی او هستیم !
روزگار را می بینی
گندم می کاری
جو درو می کنی
چه فکر می کنی
و چه می شود !؟
اکبر درویش . 23 بهمن ماه سال 1394

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر