۱۳۹۴ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

من نمی دانم آیا شما می دانید !؟

از دست نوشته های :
" در سایه ی ارتداد "
روایت است :
شیطان ,
فرشته ی مقرب خداوند بود
عشق خداوند
قلب خداوند
و نور چشم های او بود
ملیجک دوست داشتنی خداوند
شادی بخش روزهای او بود ...
فرشتگان دیگر ,
که چنین دیدند
از حسادت ,
به خشم آمدند
و به فکر توطئه افتادند
میکائیل و جبرائیل ,
اسرافیل و عزرائیل ,
دست به دست هم دادند
نقشه ای شوم طرح کردند
و از شیطان ,
در نزد خداوند ,
بسیار بد گفتند
و وسوسه ی خلقی جدید را ,
در دل خداوند بیدار کردند ...
و خداوند خدا ,
اینگونه شد که انسان را آفرید !
توطئه تمام نشد
و نقشه ها بدانجا کشید که ,
شیطان را وسوسه کردند
تا انسان را سجده نکند
و انسان را وسوسه کردند
تا از شیطان پیروی کند ...
حسادت کار را به آن جا کشاند
که خداوند ,
انسان و شیطان را ,
با هم از بهشت بیرون کرد ...
آن گاه ,
فرشتگان مقرب ,
از شادی و خوشحالی
به خاطر این پیروزی ,
فریادها سر دادند
و به رقص و پایکوبی برخاستند ...
روایت است ,
هر چند شاید ,
راوی این روایت
کافری باشد ,
که به ارتداد رسیده باشد
من نمی دانم
آیا شما می دانید !؟
اکبر درویش . 26 بهمن ماه سال 1394

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر