اول :
باز پخش فیلمی هستم
که هیچ گاه
پخش نشد !
دوم :
در گور گذاشته اند
مرا
بی آن که
مرده باشم !
سوم :
من باخته ام
به دروغ
نقش برنده ها را
بازی می کنم !
چهارم :
حافظه ی من
زخمی ست
بی هیچ مرهم
بی هیچ امید !
پنجم :
باور می کنی
باور من
ناباور شده است !؟
ششم :
یک بار نمی میرم
روزی هزاران بار مردن را
لمس می کنم !!
هفتم :
گور مرا
آماده کنید
من پیش از مرگ
مرده ام !!
هشتم :
دوباره ی کسی هستم
که هیچ گاه
زندگی نکرد !
نهم :
مرگ
ای پایان تمام سختی ها
تو را صدا می زنم
عاشقانه
بازوانت را می خواهم
مرا سخت در آغوش بگیر !
دهم :
شب هایم
به شب رسید
کورتاژ کنید
رویای روز را .....
اکبر درویش . مهر ماه سال 1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر