۱۳۹۳ مهر ۱۳, یکشنبه

قدم هایم تنها مانده اند

برای " فریدون سلیمی "
که نبودن را زیباتر یافت !!

بازی زندگی را
هیچ گاه
زیبا ندیدی
اکنون
در بازی مرگ
کجای صحنه ی کارزاری !؟

با هم
اعلام کردیم
باختن را
اما
هم تو می دانستی
هم من
که در باختن ما
هزاران برگ برنده پنهان بود

و کنون
بی تو
قدم در راهی گذاشته ام
که در کنار هزاران رهرو
قدم هایم را تنها می بینم !

اکبر درویش . اولین ساعت بامداد 11 مهر 1393

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر