۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

همیشه میان دو هیچ 5

 

. بیست و نهمین : مردمان جهان ، در خلوت های شان چهره ی حقیقی خود را می نگرند و کور می شوند ! سی امین : مردمی یک دل و یک صدا می توانند کوه ها را به حرکت وفادارند می توانند دنیا را دگرگونه کنند می توانند در برابر هجوم استبداد به ایستند می توانند ... اما دریغا ، نمی توانیم یک دل و یک صدا باشیم ! سی و یکمین : دشمن ما ، به راستی که خود ماست دشمن ما ، تفرقه ای ست که میان ما ریشه دوانده است ! سی و دومین : زنجیر جبر بر گردن ما می اندازند آن گاه ، از انتخاب سخن می گویند برای تو انتخاب می کنند آن گاه ، انتخاب تو را هورا می کشند ! سی و سومین : بیداد فقر را ، مگر می توان دید اما به آرامش اندیشید طغیان فساد را ، مگر می توان دید اما سر در آخور خود داشت طوفان خفقان را ، مگر می توان دید اما ، بی هیچ دغدغه‌ای زندگی کرد ؟ چنگال جور را ، نگاه کن که چگونه بر حلقوم ها فشرده می شود فریاد ظلم را ، نگاه کن که چگونه یکسره شلیک می کند و آزادی ، قربانی می شود و عدالت ، در تابوت گذاشته شده ، تا در زیر خرمن ها خاک مدفون شود ! سی و چهارمین : در جهان هیچ در هیچ هزاران گره بر پای خود بپیچ تا برای سکوت کردن تا برای تسلیم شدن و سازش کردن ، بهانه ای نیک داشته باشی تو را به ستیز دعوت نخواهند کرد چون عذر شرعی داری ! سی و پنجمین : از هیچ آغاز کردیم و همیشه ی ما میان هیچ گذشت تا دوباره با هیچ به پایان رسیدیم تا همیشه میان دو هیچ سرگردان باشیم ! اکبر درویش . بهار سال ۱۳۷۸ #akbar #darvish #akbardarvish #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش #شعر #اجتماعی #شعر_معاصر




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر