بکارت کدام رویا ،
دریده شد که اسب های چوبی سواران را بر زمین زدند و شیپورچی ها ، فرمان توقف جنگ را دادند هنوز مانده بود هنوز مانده بود هنوز بسیار مانده بود بیرق پیروزی بر زمین افتاد و باد ، صدای رگبارها را نشنید ! نمی دانم این هنر کدامین قبیله است از کشته پشته درست کردن اما ما در هیبت گازها ، و انفجار جسدها ، به خود لرزیدیم و ترسیدیم و اسب های چوبی ، چنان شیهه کشیدند که ناگهان سکوت ، همه جا را فرا گرفت به آسمان نگاه نکن تنها پرنده ای را می بینی که تیر شکارچی ، صد پاره اش کرده است تنها قصه ی ما را باور کن که به پایان نرسیده است و هنوز ، این داستان سر دراز دارد ! اکبر درویش . دی ماه سال ۱۳۹۹ #akbar #darvish #akbardarvish #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش #شعر #اجتماعی #شعر_معاصر #شعر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر