۱۳۹۶ خرداد ۱, دوشنبه

پنچر کنید چرخ این عشق ها را ...

پنچر کنید
چرخ این عشق ها را
که با تزویر باد شده اند
پرند از دروغ
پرند از فریب
پرند از ریا
گاهی به سواستفاده ختم می شوند
گاهی به قربانی کردن
گاهی هم ...
چه بگویم
 که ناگفتنش بهتر است !
مجلس ختمی بگیریم
اعلامیه بزنیم
و مردم را دعوت کنیم
تا در مجلس عزای عشق
 سوگواری کنند
عشق مرده است
آری عشق مرده است
و این لاشه ی متعفن وابستگی و دروغ را
که بر قلب ها سایه انداخته است
 امروز در مسند عشق ببینیم
عشق هم بود
عشق های قدیم
که پراز صفا و صمیمیت بود
که خالی از دروغ
که خالی از فریب
که خالی از هوس بود
عشق های این زمانه
آن چنان متعفن و بد بو شده اند
که بوی گند آن
 همه را به خفقان واداشته است !
لیلی های بزک کرده ی این زمان
مجنون های نقاب زده ی این روزگار
چه می دانند عشق یعنی چه
به دل شان دروغ می گویند
به خودشان دروغ می گویند
و در زیر آسمان دروغ
 دل به پوچی خود بسته اند
فرهادهای بیمار این زمان
شیرین های روانی این دوران
چه می دانند عشق یعنی چه
قلب شان در زیر شکم شان قرار گرفته است
و مغزشان
در کار توطئه و نقشه های شوم
 تا توهم می رود
دوست داشتن نیست
این دوستت دارم گوئی های شان
مانند آب دهان است
که هر لحظه در زمین توف می کنند
نه قلب شان زیباست
نه اندیشه ی شان پاک
فقط یکدیگر را دور می زنند
هر روز به فکر حیله ای تازه
 و هر روز در اندیشه ی عشقی دیگر !
عشق های ساعتی
عشق های روزانه
عشق های هفتگی
عشق های ماهیانه
هر روز عاشق می شوند
و روز دیگر فارغ
خود را گول می زنند
دیگران را گول می زنند
و از عشق
 یک عنصر فریبکارانه ساخته اند
پنچر کنید
چرخ این عشق ها را
دنیا بدون این عشق ها
 حتما زیباتر و مهربان تر به نظر خواهد آمد !
اکبر درویش . 28 اردی بهشت ماه سال 1396

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر