۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۶, سه‌شنبه

خدا پشیمان شده است !

از دست نوشته های :
 " در سایه ی ارتداد "
خدا را دیدم
مست
مست مست
در گوشه ای زانوی غم بغل کرده بود
 زار زار می گریست !
دلم سوخت
در کنارش نشستم
علت غم و اندوهش را پرسیدم
گفت :
آن چه این انسان ها با هم می کنند
به هیچ منطقی جور در نمی آید
بی رحم و سنگدل شده اند
اهل کینه و ریا
 و همه پشت ماسک ها زندگی می کنند
پشیمان شده ام
نادم هستم
از این که
انسان را خلق کردم
می اندیشیدم که او
اشرف مخلوقات خواهد شد
اما او
جنایت را
جنگ و خونریزی را
 و برادر کشی را انتخاب کرد
اکنون می نوشم
تا فراموش کنم
این انسان دو پا
چه جنایات فجیعی را مرتکب می شود
 این ها به خودشان هم رحم نمی کنند !
با او هم پیاله شدم
و گفتم :
دیدی این شیطان لعین
از آن آدمیان پست و کینه جو
که از خاک آفریدی شان
پاک تر و منزه تر است !؟
این دلیل بود که او را سجده نکردم
اما کنون ببین
که آدم عزیز دردانه ی تو
که تمام ملائک سجده اش کردند
از فرمان تو سرپیچی می کند
دل به کینه و نفرت بسته است
 و دنیا را به خاک و خون کشیده است !
قطره های اشک
از چشمانش سرازیر شد
 و تمام پهنه ی صورتش را فرا گرفت ...
اکبر درویش . 24 اردی بهشت سال 1396

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر