۱۳۹۳ اسفند ۲۹, جمعه

برخواهی گشت

اول :
ترس هایم
تو را از من گرفت
اما اکنون
با امیدهایم آمده ام
و می دانم
تو را فتح خواهم کرد
ای باور تمام رویاهای من
دوم :
می آیی
آغوش من باز است
د باز در آغوش من
من ,
تو ,
ما , ...
این زیباترین لحظه ی تکامل است
سلام به عشق
سلام به دوست داشتن
که معجزه می کند .
سوم :
با ترس هایم
تو را از دست دادم
اکنون
با امیدهایم
تو را به دست می آورم .
چهارم :
برخواهی گشت
بسیار زود
زودتر
از تمام تصورات من
بر خواهی گشت
و من ,
سخت در آغوشت می گیرم
و می گویم :
از گذشته هیچ مگو
اینک را دریاب
که در آغوش من
دوست داشتن را معنایی تازه می بخشیم
برخواهی گشت
این را
چشم های منتظر من
اکنون ترانه می کنند .
از مجموعه ی بداهه های عاشقانه
اکبر درویش . زمستان 1393

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر