۱۳۹۹ مهر ۲۰, یکشنبه

ما همه محکوم هستیم !

 نان و شراب را ،

از میز شام آخر عیسی به یغما بردند چه مکر بی رحمانه ای !! تا این شام آخر ، امتداد یابد تا همیشه تا همیشه ی تاریخ تا شراب خون عیسی ، در روح ها جاری نشود تا نان عیسی که باید به مساوات بین همه تقسیم می شد ، گرسنه گی را ، در جهان حاکم کند اکنون گزمه ها می آیند با خنجری در دست سرمست از پیروزی تا خیل گرسنه گان را ، که هنوز از خون عیسی سرمست نشده اند که برای لقمه ای نان تن به هزار مصیبت سپرده اند که عدالت را نچشیده اند به اریکه ی جلجتا ببرند ما همه محکوم هستیم برادران دلتنگ که دردی مشترک ما را به هم پیوند زده است ما همه محکوم هستیم صلیب های اسارت مان را ، بر دوش بکشیم اکنون که قیصر می تازد و فریسیان ، سرمست از جهالت مردم مست از این دزدی هشیارانه ، می خواهند همه را بر صلیب بیاویزند من اولین قربانی نیستم تو اولین قربانی نیستی ما همه ، که زخمی مشترک بر دل و جان داریم قربانی این توطئه هستیم فریسیان فرمان داده اند و حکم محکومیت ما را امضا کرده اند اکنون گزمه ها ، جیره خواران مست ، صلیب ها را آماده می کنند زمان مصلوب شدن ماست امروز من فردا تو و روز دیگر ، نوبت کس دیگر !! اکبر درویش . شهریور ماه سال ۱۳۹۹ #akbar #darvish #akbardarvish #اکبر #درویش #اکبر_درویش #اجتماعی #شعر_زمانه#شعرهای_اکبر_درویش #شعر_نو



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر