۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

سال 1396

گزارش داده اند
کمیسرهای عالی حقوق بشر
که در هیچ کجای زمین
حقوق مردم لگدمال نمی شود
همه جا آزادی ست
همه جا آبادی ست
و دموکراسی
این خدای تازه را که هنوز خوب نشناخته ایم
بر تمام جهان حاکم است
همه جا انتخابات است
همه چیز با رای گیری ست
 و سردمداران با رای بسیار برمسند قدرت می نشینند
زندان ؟
حبس !؟
زندان چیست
زندانی کجاست ؟
ما تمام زمین را زیر پا گذاشتیم
اما یک زندان در آن نیافتیم
و هیچکس نبود بگوید تا حالا به زندان رفته باشد
و شکنجه
آه این واژه ی منسوخ
در داستان های عهد کهن به آن اشاره ای شده است
اما قصه و افسانه بوده است
تا به حال چه کسی را دیده اید که شکنجه شده باشد ؟
اصلا شکنجه چیست
یک فکر احمقانه ای بود
 که هیچ گاه شکل واقعیت به خود نگرفت !
خدا را شکر
صلح بر تمام جهان حکمفرماست
از جنگ اصلا خبری نیست
دیگر نه هواپیمای بمب افکن وجود دارد
و نه توپ و خمپاره و مسلسل
تمام سلاح هایی را که قرار بود ساخته شود
ساخته نشد
تا به حال هیچ کودکی در هیچ کجای جهان
زیر بمباران شیمیایی نمرده است
و فکر ساختن بمب اتمی هنوز به هیچ ذهن خطور نکرده است
و اعدام
و تیرباران
 خواب هایی بودکه حتی دیگر نمی شود خواب آن را دید
نگاه کنید
همه ی مردم از عدالت سهمی دارند
فقر ریشه کن شده است
و ظلم و ستم بر هیچکس نمی شود
همه راضی و خشنود
و تمام مردم جهان
دست در دست هم
 در حال شادی و رقصیدن هستند
دیگر فقیر و غنی وجود ندارد
تبعیض ریشه کن شده است
سیاه در کنار سفید
دارا و ندار اکنون هر دو ثروتمند
اصلا همه ی مردم نه تنها به برادری رسیده اند
بلکه با برابری در کنار هم به سر می کنند
می بینید پرچم عدالت چگونه بالا رفته است
شاد باشید و هورا بکشید
آزادی و آبادی را در زمین
 عدالت و برابری را در جهان !
ببخشید
فراموش کردم
راستی این را هم گفته اند
که مردم
دل شان برای جنگ و خونریزی و کشتار تنگ شده است
قتل عام می خواهند
آرزو دارند زندان ها بر زمین سبز شوند
و میدان های اعدام شکل بگیرند
از برادری و برابری خسته شده اند
لطفا کمی استبداد
لطفا کمی استثمار
لطفا یک نفر برخیزد و دیکتاتور شود
دل مان برای خوردن باتوم و چشیدن گاز اشک آور تنگ شده است
شلیک هوایی ؟ نه !
گلوله ی مشقی ؟ نه !
 لطفا گلوله های حقیقی را به سوی ما شلیک کنید !
آه
چه کسی بلد است شکنجه کند ؟
لطفا ما را شکنجه کنید
بسیار سیر و شکم گنده شده ایم
ما را غارت و چپاول کنید
دل مان ذلت می خواهد
دل مان فقر و محرومیت می خواهد
دل مان آوارگی و بدبختی می خواهد
لطفا جامعه ی طبقاتی را بنا سازید
بگذارید جنگ ها شعله بکشند
تا هواپیماها با خیال راحت بمباران کنند
 تا پرچم ظلم و ستم بر زمین افراشته شود !
این گونه بود
که این گونه شد
سال 1396
خروس ها با صدای بلند خواندند
 و خواب مردم آشفته شد !
اکبر درویش . 25 فروردین ماه سال 1396

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر