۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

آغوش تو را می خواهم !

آغوش تو را می خواهم !
=================
از دست نوشته های :
" در سایه ی ارتداد "

وسوسه شو
از جایت بلند شو
به سمت آن درخت برو
و سیب را بچین

تامل نکن
درنگ نکن
گوش به حرف خدا مده
سیب را بچین
سیب را ...

اصلا بگذار
با هم وسوسه شویم
با هم برخیزیم
و با هم سیب را بچینیم
و با هم ,
سیب را ,
گاز بزنیم

من تو را می خواهم
آغوش تو را می خواهم
آغوش بی دغدغه ات را
حتی اگر از بهشت بیرون شویم
حتی اگر دیگر به بهشت باز نگردیم

راست گفته اند
آغوش زن ,
بی دغدغه ترین آغوش دنیاست
و آغوش مرد ,
امن ترین نقطه ی هستی

می خواهم در پیش چشمان خدا
بی هیچ شرمی
تو را در آغوش بکشم
و ببوسم

بهشت من
آغوش توست
پس دست به دست من بده
تا با هم
این میوه ی ممنوعه را
از درخت بچینیم
و در دهان هم بگذاریم .

اکبر درویش . 24 اردی بهشت سال 1395

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر